\پست آخر/
بسلامتی خودم که ته ته معرفت هم نباشم نامعرفت هم نیستم!!
بسلامتی خودم که اگه لسم ندارمو بی نامم حداقل خودمم نه کس دیگه...!!!
بسلامتی خودم که اگه هیچی نباشم حداقل نامرد نیستم...
بسلامتی خودم که ازخواسته هام میگذرم تا دیگرانبه خواسته هاشون برسن!!!
بسلامتی خودم که به هرکی رسیدم خندیدم تا طرف بادیدنم برا دو دقیقه هم که شده غم و غصه اش رو فراموش کنه
بسلامتی خودم که باوجود100تامخاطب توگوشیم و کلی وبلاگی بازم بی رفیقم
بسلامتی خودم که هرکی شونه خواست شونه اش شدم اما وقتی شونه خواستم یه برسم بهم ندادن
بسلامتی خودم که دوست داشتن وازهمون بچگی یادگرفتم
بسلامتی خودم که خوردم اما نزدم
بسلامتی خودم که بخشیدمو بخشیده نشدم
بسلامتی خودم که هرچی باشم تلافی باکسی بودن نیستم
بسلامتی خودم که اشکم دراومد ولی اشک در نیاوردم
بسلامتی خودم که سکوت کردم تاطرف خالی شه اما سکوت نکرد تامن خالی شم
بسلامتی خودم که تودنیای بچگیم هیچکی دوسم نداشته باشه خانوادم واطرافیانم عاشقمن
بسلامتی خودم که لگد زدم به احساسم
بسلامتی خودم که همیشه همه چیو میفهمم اماهیچ وقت به روخودم نمیارم تاطرفم ناراحت نشه
اما یه بارم نشدبا روم نیارن تامن ناراحت نشم
بسلامتی خودم که تنهایی روبابودن باهرکسی ترجیح میدم
پیک آخربسلامتی همتون که اینقدربامرام وماهید
نظرات شما عزیزان:
بودن در شعرهای دختری
که با تمام عشقش ،
نبودنت را اشک میریزد ...
تعجب نکن !!..
در بی لیاقتی تو شکی نیست ...
اینجا ،
دلیل بودنت میان بغض هایم ،
خریت خودم است ..
نه لیاقت تو....
پاسخ:مرسی
ديگر نوازشت نميکند باران
ديگر سوسوي تو را
در برف و باد نخواهيم ديد
برف آب ميشود
برف ناپديد ميشود
و تو پر کشيدهاي
مثل پرندهاي ازميان دست ما
مثل نوري از ميان دل ما
تو پر کشيدهاي
مرا گناهان بسيارياست
که نميتواني راهت را پيدا کني از ميانشان
اندکي از گناهانام را
تو خوب ميشناسي
آنها که ميشناسي ، همه يک گناهند
و آنها که راهت را گم ميکني در ميانشان
باز هم يک گناهند
که تو را حيران ميکنند
همچنان که مرا
براي ابد